محمود احمدینژاد احتمالا ترور خواهد شد
اخیرا محمود احمدینژاد و تیم او، انتقادهای بیسابقهای را متوجه برخی مدیران و مقامات سه قوه جمهوری اسلامی کرده است. بیشترین حجم انتقادات وی نیز متوجه قوه قضائیه و رئیس آن،صادق لاریجانی بوده است. هر چند وی ظاهراً در این انتقادها تلاش وافر و رندانهای از خود نشان داده است تا از گسترش دامنه انتقادات به رهبر جمهوری اسلامی خودداری کند، اما این حقیقت که ریس قوه قضائیه برابر اصول متعدد قانون اساسی(۱۵۷،۱۱۰) از سوی رهبر جمهوری اسلامی منتصب میشود، بصورت اتوماتیک و منطقی پای رهبر جمهوری اسلامی را نیز زیرکانه به میان میکشد.
فاسد، دیکتاتور،غاصب و غیر مستقل بودن قوه قضائیه و برخی مدیران ارشد آن، از جمله مواردی است که ریس جمهور سابق جمهوری اسلامی آنها را مطرح کرده است؛ هر چند اتهاماتی از این دست بارها از سوی منتقدین و مخالفین جمهوری اسلامی بارها وکرار از دیرباز در مقاطع مختلف زمانی متوجه نهاد قوه قضائیه تحت امر رهبری بوده و احمدینژاد در واقع تکرار مکررات میکند ولی اینبار جایگاه حقیقی و حقوقی مطرح کننده این انتقادات، بدان اهمیت ویژهای بخشیده است.
اینبار، انتقاد کننده از اوضاع کشور و قوه قضائیه، نه اپوزیسیون جمهوری اسلامی و نه ضدّ انقلاب خارج کشور بلکه یک اصول گرای ارزشی میباشد که ۸ سال به عنوان ریس جمهوری سکان اداره کشور در دستش بوده است و بارها از سوی رهبر جمهوری اسلامی و دیگر روحانیون بلند پایه آن آنچنان مورد حمایت قرار داشت، که حتی اطاعت از او را در ردیف اطاعت از پیامبر عنوان کردند. حال این رئیس جمهور پیامبر گونه که در مقطعی نیز گویا در احاطه هاله نور مقدس بود، با تندترین شیوه ممکن ارکان اصلی نظام تحت امر ولی فقیه را زیر سوال میبرد و ولی فقیه و باند او حاقل فعلا با تسامح و صبر با او برخورد کرده اند و اگر جوابی هم به او داده شده ، به این بهانه که “آب به آسیاب دشمن ریخته نشود” خیلی محتاطانه و ملایم بوده است.
آنان که با رفتار سیاسی حاکمیت به ویژه شخص رهبر جمهوری اسلامی آشنا هستند، به خوبی آگاه هستند که نظام(یعنی خامنه ای) همیشه “جفا” (انتقاد) به جمهوری اسلامی را از جرایم نابخشودنی محسوب میکنند و در موارد بسیاری نیز بدون ملاحظه “ریخته شدن آب به آسیاب دشمن”، بی پروا مخالفان و منتقدان خود را به شیوههای محتلف از صحنه سیاسی بیرون و ساکت کرده است.میر حسین موسوی و کروبی دو نمونه هستند که علارغم خدمات بسیار به رژیم در درگیریهای درون گروهی مقامات جمهوری اسلامی، شامل الطاف و عنایات علی خامنهای قرار گرفتند و کارشان به حبس خانگی کشید.آیت الله منتظری نیز نمونه دیگری از خواص مورد غضب جمهوری اسلامی میباشد که تا اخر عمر خود به خاطر انتقاداتی که کرده بود در حبس خانگی قرار داشت. اکنون افکار عمومی بیش از آنکه متوجه محتوای انتقادات مطرح شده از سوی احمدینژاد باشد، متمرکز بر سرانجام و سرنوشت نهایی انتقاد کننده نگون بخت میباشد: سرانجام نظام(ولی فقیه) با محمود احمدی نژاد چه خواهد کرد؟! صبر و حکمتی که سخنگوی قوه قضاییه، محسنی اژهای برای احمدینژاد وعده داده است چه خواهد بود؟ آیا او نیز مانند موسوی و کروبی مشمول لطف و عنایت رهبری قرار خواهد گرفت و به حبس خانگی خواهد رفت؟!
محمود احمدینژاد، علیرغم همه اشکلاتی که دارد ولی بنظر نمیرسد که از نحوه رفتار علی خامنهای با منتقدان و مخالفان آگاه نباشد، از این رو در مقطعی که وی مدتی به عنوان سرپرست وزارت اطّلاعات بود، تا توانست مدارک زیادی احتمالاً از فساد رهبری و اطرافیان وی را جمعآوری کرده است. این موضوع که وی برخی اسناد را از وزارت اطلاعت خارج کرده است نیز از دیرباز مطرح میباشد و علت سکوت مرگبار علی خامنهای و اطرافیان وی نیز ناشی از این واقعیت احتمالی میباشد. از این رو حبس خانگی احمدینژاد گزینه مطلوب و مفیدی برای حاکمیت نمیتواند باشد، چرا که ممکن است در دوران حبس خانگی، با یک اشاره احمدینژاد اسناد در فضای مجازی منتشر شوند و آب رفته دیگر به جوی بازنگردد.
به عنوان یک فعّال حقوق بشر و رسانهای که به طور مستمر رفتار سیاسی حاکمان جمهوری اسلامی رصد کرده و میکنم، بنا بر دلایلی که ذکر کردم، معتقدم که محمود احمدینژاد برخلاف کروبی و موسوی و منتظری شامل لطف رهبر جمهوری اسلامی(حبس خانگی) قرار نخواهد گرفت و به احتمال بسیار زیاد وی توسط نیروهای وزارت اطّلاعات،در یکی از سخنرانیهای خود ترور خواهد شد و نهایتاً نیز ممکن است چند نفر دستگیر شوند و ادعا خواهد شد که آنها نیروهای خودسر وزارت خانه بوده اند که به تصور مهدور الدم بودن، وی را کشته اند. همان سناریویی که در قتلهای زنجیرهای اجرا شد. رهبری به کمتر از کشته شدن محمود احمدینژاد رضایت نخواهد داد. تنها راه نجات احمدینژاد تنها خروج از کشور است. همان راهی که بنیصدر پیشه کرد.
فضائل عزیزان شنبه ۱۱ آذر ماه ۱۳۹۶ واشنگتن آمریکا